سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش تا همراه بردباری نگردد، نتیجه ندهد . [امام علی علیه السلام]
ریاضی دوره راهنمایی
 
اصول اتنخاب روش تدریس
«تدریس» کاری تجربی و ابتکاری است و خود همکاران در این عرصه‌ی بسیار مهم و حساس دست به نوآوری و ابداع زده و برای آموزش محتوای جدید، از شیوه‌های مناسب و نو استفاده می‌کنند، لکن نباید فراموش کرد که در تدریس، بعضی اصول و ضوابط علمی وجود دارد که رعایت آنها در فرایند تدریس، نظم و جهت‌گیری درست ایجاد کرده و تحقق هدف‌های مورد انتظار را تضمین می‌کند.

یکی از آن اصول، هماهنگی هدف‌ها و روش‌های تدریس انتخاب‌شده است. نوع هدف‌های آموزشی است که نوع روش تدریس را تعیین می‌کند. به عنوان مثال، اگر قصد داریم دانش‌آموزان از طریق فهم مفاهیم به توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل موارد اجتماعی برسند، باید از روش‌های آموزش «تحقیق گروهی» و «استدلال استقرایی» استفاده کنیم. اگر هدف ما این است که دانش‌آموزان خود مفاهیم را درک کنند و به تمایز مفاهیم با یکدیگر پی ببرند، لازم است از روش «درک مفهوم» بهره بگیریم. همچنین اگر می‌خواهیم دانش‌آموزان به توانایی‌های خودشان آگاهی یابند و برای رشد خود فعالیت کنند، باید از روش‌هایی مانند «تدریس غیرمستقیم» و «افزایش آگاهی» استفاده کنیم. به طور کلی هدف‌های آموزشی یکی از ملاک‌های انتخاب روش‌های تدریس است.

ملاک دیگری که باید در انتخاب روش‌های تدریس در نظر داشت، امکان مشارکت یادگیرنده در جریان تدریس است. آنچه مسلم است، یادگیری حاصل ارتباط متقابل دانش‌آموز با معلم و سایر عوامل محیط است. اگر معلم موفق شود بین این عوامل و دانش‌آموزان یک ارتباط منطقی و پویا برقرار کند، یادگیری مؤثر به‌وجود خواهد آمد. هر قدر این ارتباط کم باشد و یا هماهنگی لازم بین آنها نباشد، در یادگیری اختلال ایجاد می‌شود. فعالیت یادگیرنده و ارتباط او با سایر عوامل است که دانش‌آموز را به مهارت‌های ذهنی و عملی لازم می‌رساند و او را در حاصل یادگیری سهیم می‌کند. آن بخش از یادگیری در ذهن یادگیرنده ماندگار است که توسط خود او به‌دست آمده باشد و آن بخش از مطالب و مفاهیم از ذهن او به سرعت پاک می‌شوند که صرفاً به او انتقال یافته باشند.

به طور کلی همکاران عزیز باید به خاطر داشته باشند که یادگیری دست‌یافتنی است، نمی‌توان مفاهیم را به دانش‌آموز هدیه نمود و یا انتقال داد، بلکه خود او باید از طریق روش‌های تدریس مناسب مفاهیم را بسازد و در ذهن خود سازماندهی کند. ملاک سوم انتخاب روش تدریس، توجه به آثار پرورشی روش‌ها است. نظر به اینکه تربیت صحیح محور همه‌ی برنامه‌های درسی است و تکیه اصلی ما بر هر دو بعد آموزش و پرورش است، نباید یکی از این دو بعد را فدای دیگری کنیم.

باید حتی‌الامکان سعی کنیم بین شناخت مفاهیم، اصول و روش‌ها در دروس مختلف از یک طرف و اثرات پرورشی آنها از طرف دیگر اعتدال و هم‌سویی برقرار کنیم.

ملاک چهارم در انتخاب روش تدریس، تدریس جامع‌نگری است. نظر به اینکه یادگیری، لوازم و شرایط متعددی را می‌طلبد و هر یک از روش‌های تدریس، به بعضی از این لوازم و شرایط توجه دارند و هدف‌های خاصی را دنبال می‌کنند، بهتر است از روش‌های تدریس استفاده شود. بعید به نظر می‌رسد که بتوان صرفاً با تکیه بر یک روش به هدف‌های آموزشی مطلوب دست یافت. به عنوان مثال، روش «درک مفهوم» ویژگی‌های ذاتی یک مفهوم را می‌شناساند، روش بحث گروهی ابعاد مختلف یک مسأله را در یک فعالیت گروهی دانش‌آموزی آشکار می‌سازد و روش ایفای نقش نگرش‌ها را عوض می‌کند و غیره.

بنابراین بهتر است، در تدریس یک مفهوم یا یک مسأله از چند روش به طور ترکیبی استفاده کنیم تا یادگیری مؤثر و مفید انجام پذیرد.

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط جودی 87/12/6:: 4:40 صبح     |     () نظر
 
رابطه فیثا غورث و اثبات آن

 گروه ریاضی

 


کلمات کلیدی: ریاضی

نوشته شده توسط جودی 87/12/6:: 4:37 صبح     |     () نظر
 
ادبیات ریاضی

ادبیات ریاضی

رفتار در ریاضی هم تابع اجتماع واشتراک عقیده هاست وقتی میگوید مهم نیست مثبتها نوشته شوند آنها بی علامت هم هویدایند اما منفی ها باید مشخص شوند زیرا تخریب کننده اند عدم حضورشان باعث میشود مثبت انگاشته شوند درنتیجه حل مساله منحل وپیشروی مختل0 چونکه مسیررامنحرف کرده اند.

این نقاطند که دایره میسازند وآن نقاط آدمیانند که کره زمین منقش از آنهاست  وخالق نقاط تصمیم گیرنده اصلی هستی در گل مجلس که مرکز جای اوست مرکز یکی است که او نبود دایره ای در کار نبود0 بزرگترین دایره دنیا دنیاست که حلقه آن انسانها ومرکزش خالق خلقت 0شعاع هایی از نور واسطه بین انسانها ومرکزند0 این واسطه ها پیام آورانی اند که آن یگانه برای ترفیع بشر خود فرستاده با آیت0 انسانها برروی این حلقه روبه جلو در حرکتند0 برگشت به عقب یا ایستادن جایز نیست 0رفتن تا به حباب شبیه شدن0 آنچه بررسی میشود انتخاب مسیر است که آن خارج شدن انسان از حلقه است 0خارج شدن انسان از حلقه یا رو به داخل و متوجه مرکز است و دست به ریسمانها با تکیه بر شعاع ها ودر آخر رسیدن به  عشق 0یا پرت شدن او از حلقه به بیرون  واسیر نیروی گریز از مرکز که y همان حسرت و زوال در دنیا  ودر آخرت چاه جهنم نام دارد.

وکوچک ترین دایره دنیا صفر 

صفر یعنی هیچ

صفر فقیری است که به چشم جمع و تفریق نمی آید حضور هزاران صفر در جمع وتفریق تاثیری ندارد اعداد کار خودشان رامیکنند0 آنها باهم درجمع شدن وحتی در اختلاف خود صفر را به حساب نمی آورند ونادیدش میگیرند صفر مظلوم به دو فکر میافتد یکی اینکه انتقام خود رااز اعداد در ضرب بگیرد ضرب قدرت بالاتری دارد اعداد واقعا بزرگ شده اند اما در عمل هیچ قدرتی در برابر صفر ندارندچرا که هیچ ضربی از پس صفر بر نمی آید صفرهزاران عدد را کنار می زند و حاصل نهایی را به خود می دهد هزاران عدد در ضرب با صفر در یک چشم به هم زدن نیست و نابود می شوند . صفر خوب به یاد دارد که چه مایه ننگش می خواندند به هر دانش آموخته ای که کم سواد بود می گفتند حقش صفر هم نیست باآنکه بهترین داوربین اعداد مثبت و منفی بود که اگر او نبود اعداد خوب و بد باهم مشتبه می شدند اما ریاضیات پایه علم مهندسی برای اثبات قوانینش کمترین اعداد ، گنگ بین دو گویا را هم اگر می پذیرفت شرط ورودش را بزرگتر از صفر اعلام میکرد گذشته از آن چقدر قانون را ملزم کرده بودند که طوری تنظیم شوند که صفر را بی چون وچرا کنار زند . صفر می توانست یک فرد باشد می توانست زوج شود اما او را از هر دو خانواده جدا کردند حتی آرزوی دانستن علت این همه سلب امتیاز را نیز بر دل او گذاشتند با وجود اشک و حسرت و آه سعی کرد منطقی و بزرگ باشد تا بتواند فکر دوم را نیز بررسی کند . به او وجودی بخشیده اند که با جود خویش به تهی جامعیت داد و او را زیر پوشش خود جا داد صفر بادست خالی به پوچی جان داد وخود جانی دوباره گرفت 0یادش آمد که او را از منفی ها جدا کردند حتی یک منفی که همسایه او بود را هم از او جدا کردند و در اذهان صفر را از تهی و تو خالی بودن سواکردند گناه صفر فقر است اما ضعفی ندارد که از منفی ها برتر جلوه اش دادند و همین امید صفر و امتیاز وجودش شد تا سلطانی شود برای بزرگان اعداد منفی یعنی هر چه قدر اعداد در منفی ها پیشرفت کنند و بالا روند صفر صدرنشین آنهاست چنانکه بزرگترین اعداد در مقابل صفر کمترین رقم هایند . ای صفر چشمانت را باز کن و به دنیا لبخند بزن تو در بین این نوع اعداد از بی نهایت شان هم سرتری همه می دانند . ماهم صفر را قدر بدانیم گاهی خوب می درخشد مثلاً در نوع ماشین که صفرش بهترین است و در جای بهتر هر چه تعداد صفر بیشتر باشد اوضاع روبراه تر است کجا ؟ در حساب بانکی افراد و در آخر بزرگترین افراد از صفر شروع کرده اند حال با این تفاسیر باز باید نادیدش گرفت ؟ چشمها را باید شست جور دیگر باید دید . 

برگرفته از کتاب دو کلام حرف حساب                

...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط جودی 87/12/4:: 7:52 عصر     |     () نظر